چت

سلام

رضاخودتی ؟

اره خودمم
خوب هستی؟

یه نشونه بده که خودتی

ی ماهه نشونه ندادی
چی بگم؟

رضاازت خیلی ناراحتم
بدجورشاکی ام
چقدرزودزیرقولت زدی
قسم خوردی
قسم جون مادرتوخوردی
نه پیام بدی
نه چیزدیگه
واقعاباورم نمیشه
الان چجوری میتونم به حرفات اعتمادکنم؟

کاری نکن که چیزایی که دیگران درموردت میگن فکرکنم حقیقته
چرازیرقولت زدی

من زیر قولم نزدم
الان خودت داری زود قضاوت میکنی
اشتباهی شد دیگه

سحر؟

سحرمرد
شانس آوردی مامانم ندید
گه مامانم میفهمید
یه بلایی سرخودم می آوردم
اونموقع توباعثش بودی
باورکن خودکشی میکردم
چراترس میندازی به جونم؟
به حرفات اعتمادکردم
به قولت

به قسمت اعتمادکردم

سحر؟ زود قضاوت نکن عزیزم

من
تا دیروز
تا دیروز میتونستم
بهونه داشته
باشم
ولی برا دیشبم

ولی

نمیتونم بهونه بیارم
اون شماره
مال من نیست که

درهرصورت نبایدزیرقولت میزدی
اون شماره
مال عممه؟

سحر مال موناس
مشکل مگه پسر بودن من نیست

 این شکلک رو کی فرستادتووایبر؟

خب ببخشید

نمیبخشم
بخدانمیبخشم
تاعمردارم نمیبخشم
تاقیامت نمیبخشم
این باررومیبخشم
ولی دفعه ی بعد امکان نداره ببخشم

نمیدونی

توقسم خوردی رضا

چی شد اخه

صفحه رو باز

نمی خوامم بدونم

گزاشته بودم
باشه نمیگم

................
.............
..............
...........................................
بخدااگه دفعه ی بعد اینجوری شد نمیبخشمت
الانم بلاکت نکردم تووایبر

سحر گندش نکن دیگه

خواستم ببینم اونقدرمردهستی که روی قولت وایسی؟
گندش نمیکنم
رضاوقتی دیدم پیام دادی
لرزیدم
ترسیدم
نزدیک بود نفرینت کنم
باورکن
اگه مامانم میفهمید
خودمومیکشتم
یه بلایی سرخودم میاوردم

به این قبله قسم
به خاطراین دارم میگم که
میگی گندش نکن
اصلاباورم نمیشدزیرقولت بزنی
خیالم راحت بود
ولی الان دیگه آروم نیستم
ولی می خوام یه باردیگه بهت اعتمادکنم
خواهشا

ازاعتمادی که بهت کردم سواستفاده نکن
الان دوستم فریباهم تورومیشناسه
وقتی یه چیزی میگن

اونقدرمطمئن میگم نه رضااینکاررونمیکنه
که اوناهم باورشون شده وشک بهت ندارن

سحر؟

الان میترسم خودم هم شک کنم

خر نشو دیگه
تمومش کن
دست پیش گرفته پس نیفته
مسخره

آره من مسخرم
مسخره ی توشدم
مگه خودت نمیگفتی؟
مگه نگفتی ختی وقتی رابطمونوتمام کنیم دشمن هم نیستیم؟

مگه دشمن هم شدیم؟

نه نشدیم
میگم که
میترسم بشیم

چرا از من پیش دوستات تعریف کردی؟

میترسم حرفایی که درموردت میزنن حقیقت بشه

افتخار میکردی که دوس پسر دارم؟

چرانبایدتعریف میردم؟
میکردم؟
نه این افتخارنیست

من خودم ازت شاکیم

وقتی چندماه ببیننت که حال و هوات عوض شده زیادی توفکری سعی نمیکنن بفهمن که چته؟
اونقدرپرسیدن و اصرارکردن که بهشون گفتم

کاش نمیگفتی

نه بزاربدونن

سحر من ی مردم
صد سال دیگه رو قولی که دادم هستم
قسم خوردم گفتم اندازه سر سوزن
از من بهت ضرر نمیرسه
ولی دختر جماعت دهنش لقه
دور از تو

کاش نمیگفتی بهشون
اونا الان فکرای بد میکنن

یه مدتی میگفتی بزارهرچی می خوان بگن بگن
حالامیگی اونافکرای بدمیکنن

من گفتم هرچی میخان بگن بگن
منظورم این نبود بری از من بگی بهشون

یه مدتی حرفای دیگران برات مهم نبود

حرف دیگران هنوزم برا من مهم نیست
تاثیر داره ولی خیلی هم جدی نمیگیرم
ولی طرز فکر دیگران باس مهم باشه

اونا فکر میکنی الان فکرای مثبت میکنن؟
حالا بیخیال

نگران حرفای اونانیستم
حرف اصلیم اینه
ممکن
بود
باهمین یه پیام
یه بلایی سرخودم بیارم که شانس آوردم مامانم ندید
ولی اگه دفعه ی بعدی این اتفاق بیفته

مامانت اصن میدید

قول میدم
دارم قول میدما

چطو میشد بگو؟

یه بلایی سرخودم میاوردم

جواب بده ماما جان ببینه
خب ثم ماذا

اینو

بعدش

جواب این سوالتو
وقتی که پیام بعدی تودادی
و
من خودموکشتم
میتونی ازبقیه بپرسی
پیش مادرم آبرودارم

من منکر ابروت نیستم

منم اینونگفتم

ولی تو مگه تو وایبر واتس حرف نمیزنی با یقیه

درهرصورت
ممکن بودکه باهمین یه پیامت من خودموبکشم
الان نمیگم قول بده
میگم سرقول قبلیت باش

باشه
باشه بزار حرف حرف تو باشه
من چن ماهه دهنمو بستی چی شده؟
بزا تا قیامت دهنم بسته باشه

میزارم خیلی ازحرفایی که بایدگفته بشه ناگفته بمونه
حرفایی که بایدبگم
و تو انکارشون میکنی
هه

دیگه اونقدری مهم نیستم که نوارچت رو غیرفعال میکنی و میری
باشه

اره همه جا دست پیش بگیر پس نیفتی

بهت اعتمادمیکنم

دست پیش نمیگیرم
ایناحقیقته

مگه من اعتماد نکردم بهت؟

دیگه برات فرقی هم داره؟
که بهم اعتمادکرده باشی یانه؟


[ پنج شنبه 7 مرداد 1395 ] [ 3:17 ] [ رضا ]
[ ]